[フレーム]
-
rating: +4
Info
نام پرونده: وقتی که جهان هستی خفن شد!
نویسنده:Agent Daal Agent Daal
ایدهپرداز و ادیتور:Agent Truth Agent Truth
rating: +4
شماره پرونده: SCP-012-EX
سطح مهارسازی: Explained Euclid
دستورالعملهای ویژهٔ مهارسازی: پ از پاندمی و ناتوانی در مهارسازی، به دستور مدیر بنیاد پروژه Lithy فعال شد.
شرح: این صفحهٔ نت پساز دزدیده شدن SCP-012توسط یک نوازندهٔ خبره نواخته شد و بهصورت یادهای از طریق شنیدن منتقل گردید .بر اثر شنیدن این هارمونی نواخته شده توسط هر موجود دارای ادراک، صداهای محیط بهصورت هارمونی درآمده و هارمونیها دیده میشدند. هرچیزی که صدایی تولید میکرد باعث منتشر شدن اثر یادهای این هارمونی میشد، این پاندمی یادهای با سرعت صوت به همهجا منتقل گردید و پس از ۴۲ ساعت تمامی کرهٔ زمین را فرا گرفت.حتی ناشنوایان نیز از این پاندمی یادهای مصون نبوده و تحت تأثیر آن قرار گرفتند.
طبق گزارشات روز ۲۳ نوامبر سال۲۰۲۳ مقر شماره ۱۹ یک مورد ورود غیرمجاز در ساعت ۱۷ عصر گزارش شده است. موجود واردشده شبیه انسانی بدون لباس و پوست میباشد که هفت نوع آلت موسیقی به بدنش پیوند خورده است. یک ویالون به حنجره پیوند خورده و آرشهٔ آن تاندونهای دست راست، یک اکاردئون به دست چپ، یک فلوت به گوشهٔ سمت راست دهان، یک پیانو روی کمر، یک درام روی شکم، یک ویالون سل به پای راست و یک گیتار کلاسیک به پای چپ پیوند خورده است. در بررسی دوربینهای مداربسته مشاهده گردید که این موجود برای باز کردن قفلها و بیهوش کردن نگهبانان از هارمونی استفاده میکند، از دیوارها عبور کرده و از هر مانعی رد میشود و پساز سرقت، SCP-012 بدون بر جای گذاشتن هیچ ردی فرار میکند. از موقعیت فعلی این موجود و آن شیء دزدیدهشده هیچ اطلاعی در دسترس نیست.
بنابر گزارشاتی که از حادثهای در تاریخ ۲۶ نوامبر سال ۲۰۲۳ میلادی به بایگانی شعبه مرکزی بنیاد ارائه شده است، در نیمهشب ۲۵ نوامبر سال ۲۰۲۳ موجودی عریان و بدون پوست که هفت نوع آلت موسیقی به بدنش پیوند خورده است، در گورستان مرکزی وین در اتریش دیده شد. وی کنار مقبرهٔ بتهوون پایهٔ نت را قرار داده و SCP-012 را روی و با استفاده از سازهایی که به بدنش پیوند خورده شروع به نواختن یک سمفونی میکند، بلافاصله بتهوون از قبر بیرون آمده و با وی همراه میشود. در همین لحظه مقبرهٔ موتزارت نیز در کلیسای سنتمارکس باز شده و جنازهٔ موتزارت از مقبره بیرون آمده و شروع به نواختن این سمفونی میکند، به ترتیب تمامی مقبرههای بزرگان موسیقی جهان باز شده و به نواختن این سمفونی پرداختند. سپس مقبرههای اطراف این قبور باز شده و اجساد بیرون آمده و در اجرای سمفونی همراهی میکردند، این سمفونی بهصورت یادهای با سرعت صوت منتشر گردیده و تمامی مقبرهها باز شده و شروع به نواختن میکنند و تا پایان این اجرا تمامی مردگان به نواختن این سمفونی میپردازند و در پایان سمفونی همگی مردگان به خاکستری تبدیل شده و بر زمین میریزند.
بهمحض نواخته شدن این سمفونی هارمونیک، تمامی ذرات اطراف این هارمونی تغییر حالت داده و دارای هارمونی میشدند، تمامی چیزهایی که صدا تولید میکنند از این لحظه به بعد، صدای هارمونیک تولید کرده و صداها دارای طیف رنگی قابل رؤیت شده و هارمونیها دیده میشوند. این اثر یادهای بوده و بهسرعت صوت منتشر گردیده و تمام دنیا را در بر میگیرد. از طریق امواج رادیویی و ماهوارهای و تمامی چیزهایی که امواج صوتی تولید میکنند، منتقل گردیده و ۳۶ ساعت طول میکشد تا آخرین افراد در دور ترین زیردریاییهای اعماق اقیانوس و همینطور کارکنان ایستگاههای فضایی به این اثر یادهای مبتلا شوند و تنها افرادی که این پاندمی یادهای بر آنها مؤثر نمیگردد افراد مستقر در مقر ۰۰۱ میباشد.
ساعات اولیه پساز انتشار این اثر یادهای، درست وقتی هنوز این پاندمی کامل اتفاق نیفتاده بود، شبکههای خبری مصاحبههایی را ترتیب میدادند با افرادی که دیدشان یکباره دنیا را تغییر داد. جو فردریک در مصاحبهٔ خود چنین بیان کرد: «راه رفتن همراه با صدای هارمونیک حسی شبیه به قدم زدن در دنیای یونیکورنها دارد، اما از ابتدا اینگونه نبود، در ابتدا حملات عصبی و سردرد شدید بههمراه داشت اما به سرعت عادی شد و اکنون میبینم که چقدر زیباست، وقتی حرف زیبایی به زبان میآورم، به رنگ صورتی و سبز و گاهی بنفش است، اما وقتی دشنام میدهم میبینم به رنگ سیاه و قرمز و آتشین است. حتی صدای تفکر افراد نیز دیده میشود و میتوان از روی رنگ هالههای اطراف سر افراد تشخیص داد که چه نوع فکری در سرشان دارند. دوست من ناشنواست، اما او نیز به زبان اشاره میگوید که این تغییر را میبیند و گویا دارای موهبتی شده که بهتر بتواند درک کند دیگران چه میگویند.»
در گزارشی که از مأموران مخفی مبارزه با مواد مخدر به دست رسیده، رییس کارتل ایتالیا به همراهان خود اعلام کرده که این ال اس دیهای جدید گویا تغییر شدیدی داشتند، زیرا فردی که قبلاز توزیع گستردهٔ اجناس جدید را تست میکند، اعلام کرده تأثیر آن تا ۲۴ ساعت همچنان از بین نرفته و هنوز دارد دنیا را رنگی میبیند و وضوح ویژنهای دیده شده بسیار بالا است.
یک نوجوان به نام ادلاین دچار پنیک شده بود، وی که برای اولین بار سیگار را تست کرده بود، به پلیس مراجعه کرده و گزارش داده که گویا دوستش درون سیگار ال اس دی ریخته و قصد تجاوز به او را داشته. اما هیچ اثری از مصرف این ماده درون نمونههای آزمایش یافت نمیشد ، وی اعلام کرده بود به محض کشیدن سیگار شروع به دیدن رنگهای عجیب کرده و دنیا را جور دیگری میدیده.
سه گردشگری که نیمهشب به محیطبانی مراجعه نموده بودند، با زاری اعلام کردند که وقتی گرگها شروع به خواندن میکردند ، صدای زوزهٔ آنها هارمونیک شده بود و قسم میخوردند امواج هارمونیک زوزهٔ گرگها در آسمان را میدیدند و متوجه شده بودند که خود گرگها نیز از این هارمونیک بودن زوزه ها متعجب گردیده و دچار پنیک شدند. این سه نفر در گزارش خود اعلام کرده بودند که صدای حرکت ماهیان درون آب نیز هارمونیک بوده و حتی صدای هارمونیک راه رفتن و صحبت کردن مورچهها را نیز میدیدند . این سه نفر که با ترس از مسمومیت غذایی به محیطبانی منطقه مراجعه کرده بودند، پساز اعلام گزارشات متوجه شدند که جزو آخرین افرادی بودند که به این پاندمی یادهای مبتلا گردیدهاند.
بهسرعت تمامی موجودات دارای ادراک به این اثر یادهای دچار شدند و هرچیزی که امواج صوتی تولید میکرد دارای رنگ و هارمونی بود.
اما به همان سرعت که این اثر یادهای منتشر می گردید، ترسی شدید در دل مردم رخنه میکرد، زیرا به یاد داشتند روزگاری را که اینگونه نبود و این یعنی اتفاقی افتاده که غیرمعمول بوده و ترس از تغییر ناگهانی در این وسعت یعنی شروع شورشها و تا آرامی در کل کره زمین.
در این باره سخنرانها و کشیشها و مجریان برنامهها به کرات از تئوری توطعه سخن گفته و همگی تکرار میکردند که سیاستمداران با استفاده از مواد مسموم در آب آشامیدنی و یا غذا باعث این اختلالات بینایی شده اند، عدهای نیز برای رفع حس انتقامجویی حملاتی را نیز به مراکز دولتی انجام داده و ایجاد تا امنی مینمودند. گزارشات ارسالی به بنیاد بسیار بود و از تمام کره زمین گزارشاتی مبنی بر اثرات مخرب این پاندمی یادهای برای بنیاد ارسال میگردید.
پساز وسعت گرفتن ارسال گزارشات از جاسوسان و مأمورین در سراسر کره زمین به مقر مرکزی بنیاد، جلسهای فوری تشکیل گردید، تمامی افراد گروه O5 به همراه نمایندگان کمیتهٔ اخلاقی و مدیر بنیاد در این جلسه شرکت داشتند.
گروه O5 الزام اجرای SCP-2000 را در بیانیهٔ خود اعلام نمود، اما با مخالفت کمیتهٔ اخلاقی روبهرو گردید، زیرا پاندمی یادهای به همهجای کرهٔ زمین سرایت کرده بود، ولی این هارمونیک بودن به ضرر کسی نبود و فعالسازی SCP-2000 نیز پرزینه و پر دردسر بود. یکی از مدیران کمیته اخلاقی پیشنهاد داد پروژه Lithy فعالسازی شود و در هنگام فعالسازی این پروژه تنظیمات را جوری اعمال کنند که در ذهن همگان قرار دهند همیشه اینگونه بوده ، کتب تاریخی و تمامی اسناد عوض گردیده و این اثر هارمونیک به دنیا اضافه شود، زیرا با این اثر دنیا به جای زیباتری تبدیل میگردد.
با موافقت مدیر بنیاد و رأی اکثریت این پیشنهاد پذیرفته شد و درست پساز ۱۲۶ ساعت از شروع اجرای سمفونی پروژه Lithy فعالسازی شد.
پساز فعالسازی تمامی موجودات به زندگی عادی خود برگشته و تمامی پنیکها و شورشها کاملاً به یکباره محو گردید.
نوازندهٔ خفن روی تخت ریاست گروه خفنها نشسته بود و بسیار غمگین بود، اون توانسته بود یه اثر هنری جاویدان خلق کند که تمام موجودات دارای ادراک کرهٔ زمین برای همیشه آن را ببینند، اما بهدلیل فعال شدن پروژه Lithy هیچکس یادش نمیآمد که کار او بوده. اما آن نوازندهٔ خفن کار دیگری هم کرده بود، او توانسته بود اسم گروه را تغییر بدهد، چون حالا دیگر آن گروه حرفهایتر شده بودند. اسم گروه شد (ما خفنترین هستیم). در همین لحظه یک هنرمند حرفهای دیگر از او پرسید: چه احساسی داری که این کار عظیم رت انجام دادی؟
نوازنده پاسخ داد: هیچی.