عشق
قال مجنون علیه سلام (عشق یعنی علاقه ، نه کفگیر ُ ملاقه)
عشق نوعی مرض است که مختص آدمیزاد است. چون این علت بر فرد عارض شود شادی خود در شادی دیگری جوید و از غم دیگری غم خورد. بیمار عشق را عاشق یا دیوانه خوانند و علت بیماری را معشوق.
و این بیماری بر دو گونهاست: مجازی و حقیقی. عشق مجازی آن است که از طریق رایانه و گپ مجازی بر آدمی عارض شود و گاه شود که عاشق چهرهٔ معشوق ندیده باشد لیکن به دام عشق گرفتار آید. عشق حقیقی آن است که عاشق چهرهٔ معشوق در عالم واقع ببیند و بعضاً اختلاطی کند و سخنی میان ایشان رود. اما در این سخن اختلاف است. برخی عشق مجازی را آن عشق گویند که از پسش نیتیاست یا فکر شومی. فیالمثل اگر پدر معشوق را مال و خواستهٔ بسیار باشد و عاشق از بهر تصاحب آن مال ابراز عشق کند عشق را مجازی گویند چرا که عشق اینجا مجاز از خواسته است. و اگر عاشق را چشم طمع به مال و خواستهٔ معشوق یا خویشانش نباشد عشق را حقیقی گویند.
واژهٔ عشق به علت کثرت استعمال معنی خود را از دست دادهاست. هر ننه قمری که می بسیار خورد سخن از عشق راند و هر شاعر که مضمون نیابد از عشق سخن گوید و هر نویسندهٔ بیذوق خود را موظف داند که از عشق بنویسد. و هر مطرب بدآوازی در هر مجلس چند پردهای در وصف عشق خواند. لیکن چنین مینماید که خلقالله هنوز از شنیدن اوصاف عشق و حالات عاشقی سیر نگشتهاند.
در عرف عشق میان دو جنس مخالف باشد لیکن همیشه بر این سیاق نیست. افتد که دو مذکر یا دو مؤنث به یکدگر دل بندند. این به جای خود به کمال گفته آید.
عشق بسیار بوی خوش عطر سحر آید به باغ